از دو زاویه ( یک )

خاطراتم... حرفای خوب و بد دلم.....!

 امروز عصر تازه یکم تبم خوب شده بود رفتم دریا 

همیشه خیلی طول میکشه تا شهر ما یه ذره در راه خدا هم که شده بخواد خنک بشه

ولی در کمال تعجب با اینکه هنوز ابان هم نشده هوا بسی سرد بود 

یه قسمت بدی داشت. اونم اینکه هوا تا حدودی ابری بود و چیزی به اسم غروب افتاب وجود نداشت 

در عوض یه دریای طــوفــــــــــانــــــــی و خوشگی بود که نگو 

منم جوگیر... طاقت نیوردم و رفتم توی اب 

البته چون خفن سرما خوردم خــــیـــــــــلـــــــــــــــــــــی مراعات کردم و فقط تا مچ پا رفتم توی اب 

بعد چند ثانیه... تا بالای زانو 

ولی چون موج ها بلند بودن خود به خود یه جورایی تا بالای کمر خیس شدم  کـــامـــلا غیر عمد ( به جون عمم هم قسم )

مث بچه ی ادم زل زده بودم به ماه ( فک کن چند دیقه توی اب بودم  ) که یهو یه موج با ارتفاع دقیقا صد و هفتاد سانت خیلی شیک و محکم صاف اومد خورد تو صورتم!!!!!!!!!!!!!! 

یه تو دهنی بود در نوع خودش 

شانس اوردم پرت نشدم اخه همونجوری هم موج ها خیلی محکم بهم میخوردن 

کاملا خیس با هزار بدبختی برگشتم سر جام روی یکی از صخره ها و با دستمــال کاغذی!!!!!!!! صورت و پاهامو خشک کردم و کفش هامو پوشیدم 

جا داره از گوشیم تشکر کنم که لطف کرد و با اینکه کاملا خیس شده بود، نه تنها نسوخت حتی ادامه ی اهنگ رو هم پخش میکرد 

شب شده بود هوا هم خلی سرد تر منم رو صخره نشسته بودم که مانتو و شلوارم خشک بشه!!!!

یهو مامانم زنگ زده و میگه تا پنج دیقه دیگه فلان جا باش 

ینی با اون سر و وضع منو دنبال خودش توی پاساژ میکشوند 

این همه ابرو داری کردم توی این بیست سال خیر سرم، مامانم خیلی شیک در عرض چند دیقه یه لگد زد زیرش همشو نیست و نابود کرد 

الان هم تماااااااااااااام استخونام دررررررررررررررد میکنه ینی دلیلش چیه؟ به خاطر اب بازی امروز که نیست خودم میدونم 

 

 

+ الان هم هی میزنه به پام و میگه چته تند تند تایپ میکنی سرم رفت 

+ بیرون رفتن امروزم دو زاویه ی دید داشت

این نگاه خوبش بود............

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاریخ ساعت نویسنده یه دُخـے اِسفَندے |